خبرگزاری حوزه- کرمان/ یکی از مسایل مهم در تاریخ صد ساله گذشته ایران مساله حجاب و پوشش زنان و مردان بوده که باعث شکل گیری اتفاقات پرفرازو نشیبی شده است. از تغییر پوشش سنتی مردم ایران تا برداشتن حجاب زنان به دست حکومت پهلوی و ترویج بی بند و باری در زمان پهلوی دوم تا حکم به قانون حجاب در انقلاب اسلامی، همگی دلیل بر اهمیت این مساله در فرهنگ مردم ایران و دشمنی توطئه گران دارد.
به مناسبت هفته عفاف و حجاب خبرنگار خبرگزاری حوزه در کرمان، به سراغ حجت الاسلام علیرضا انجم شعاع، معاون پژوهش حوزه علمیه استان رفته و در موضوع حجاب با او گفتگو داشته است که حاصل آن را در ادامه میخوانید:
آيا حجاب بانوان تنها به معناي پوشش با چادر است؟ در نظام اسلامی چادر از چه جایگاهی برخوردار است؟
چادر به عنوان يك حجاب آرماني است كه ارزش سياسي بسياری دارد، يعني غرب بي دليل با چادر مقابله و مبارزه نمی كند، بلكه علت آن است كه غرب به اين وسيله با يك اخلاق (اخلاق اسلامي) مبارزه مي كند. غرب مي داند اگر نظام ارزشي مردم جهان تغيير كند، آن گاه ابزارهاي مديريت او بي تأثير مي شود و ديگر نمي تواند به استكبار خود ادامه دهد. به عبارت ديگر اگر وجدان بشر ارتقاء يابد و بر پايگاه ديگري مستقر شود، چگونه غرب مي تواند مديريت خود و استكبار خود را ادامه دهد؟
اين كه اکنون غرب دم از انسان دوستي و بشر دوستي مي زند، اينها تعارف است، غرب سخت ترين و شديدترين تحقير ممكن را نسبت به انسان داشته و اين تحقير همان «كالا كردن» انسان است.
غرب انسان را كالا مي داند. در آمار بانك مركزي خود نيروي انساني را در كنار ديگر اشياء گذاشته و به «بازار نيروي كار و بازار كالا و سرمايه و پول و...» تعبير مي كند، معناي اين تعبيرات اين است كه غرب انسان را همسنگ با اشياء مي داند.
به عبارت ديگر وقتي حجاب را به معناي طرفداري نسبت به اسلام و رفراندم عليه اخلاق فاسد استكباري بدانيم و آنرا اخلاق ترويج يافته از طرف انبياء به شمار آوریم، آن گاه به نظر مي رسد براي خانمها خيلي آسان است كه در مواقعي خاص، با چادر باشند؛ يعني اگر چادر به يك سنبل تبديل شود، ديگر بانوان حاضر به ترك آن نمي باشند و آن را جزو هويتشان مي دانند. این موضوع قطعا به معناي «ملي» و ملي گرايي نبوده، بلكه به معناي طرفداري و اطاعت از نبي اكرم(ص) است، چون تناسب چادر با اخلاقيات و نظام اخلاقي اسلام در يك سطح و در «بعضي از مواقع» بيشتر از پوششهاي ديگر است. به قيد در بعضي از مواقع دقت شود، به عنوان مثال در فرض اگر يك خانمي براي خدمت به خانوادهاش به خريد برود و با يك دست وسیلهای و با دست ديگر وسیله ديگري را حمل كند و احيانا هم لباس كاملا پوشيده ايي براي زير چادر نداشته باشد، طبيعي است كه در اين صورت چادر - كه كنار مي رود و حجاب رفع مي شود - حجاب محسوب نمي شود، اين چادر در اين وضعيت به عنوان يك حجاب قاعده مند به حساب نمي آيد، در حالي كه ما چادر را به شرط قاعده مندي آن توصيه نموديم.
آیا دلیلی بر وجوب پوشش چادر وجود دارد؟
پوشش با چادر از مستحبات حجاب است، يعني آنچه واجب است، اصل پوشش است که حدود و ثغور آن مشخص شده، در هر حال، قاعده مند بودن آن شرط است.
اخيرا در بعضی از دانشگاهها صحبتهایی مبنی بر اجباری کردن حجاب با چادر گرفته شده، نظر شما در این مورد چيست؟
بايد براي جواب به اين مسئله رساله هاي تحقيقاتي در دانشگاه در بخش روانشناسي و جامعه شناسي و مديريت به اين امر اختصاص يابد و از طريق طرح بزرگ و جامع ارزيابي شود.
بهترين موضوع براي كار دانشگاه همين است كه با كار فكري خود به دنبال جواب به اين مسائل حركت كند، گرچه در تنظيمات اجرايي نظام بايد از حرام جلوگيري شود و در نظم اجتماعي هر جامعه اي بايد رفتارها نسبت به تكامل قاعده مند گردد، اما بالاتر از قاعده مندي در سطح واجب و حرام، يعني در توليد تصميم، يك دانشجو هم بايد كار كند، يعنی دانشجو بايد در اين رابطه نمونه برداري و مدل درست كند و از نظر پژوهشي به نظر مي رسد.
وظيفه دانشگاه و مسئولين هم اين است كه در يك شبكه بزرگ تحقيقاتي رساله هاي علمی مختلف (روانشناسي و جامعه شناسي) را به هم مرتبط سازند و در نمونه برداري و قسمت هاي مختلف كار با هم اطلاعات رساني كنند، اطلاعاتشان را در سمينارها و يا در مجله ها به هم برسانند تا بتوان در افق بالاتري كار را پيش برد.
گفتگو: محمد هادی سلطانمرادی